▪ آیا میدانستید برخیها واژههای زیر را که همگی فرانسوی هستند فارسی میدانند؟ آسانسور، آلیاژ، آمپول، املت، باسن، بتون، بلیت، بیسکویت، پاکت، پالتو، پریز، پلاک، پماد، پوتین، پودر، پوره، پونز، پیک نیک، تابلو، تراس، تراخم، نمبر، تیراژ، تور، تیپ، خاویار، دکتر، دلیجان، دوجین، دوش، دبپلم، دیکته، رژ، رژیم، رفوزه، رگل، رله، روبان، زیگزاگ، ژن، ساردین، سالاد، سانسور، سرامیک، سرنگ، سرویس، سری، سزارین، سوس، سلول، سمینار، سودا، سوسیس، سیلو، سن، سنا، سندیکا، سیفون، سیمان، شانس، شوسه، شوفاژ، شیک، شیمی، صابون، فامیل، فر، فلاسک، فلش، فیله، فیبر، فیش، فیلسوف، فیوز، کائوچو، کابل، کادر، کادو، کارت، کارتن، کافه، کامیون، کاموا، کپسول، کت، کتلت، کراوات، کرست، کلاس، کلوب، کلیشه، کمپ، کمپرس، کمپوت، کمد، کمیته، کنتور، کنسرو، کنسول، کنکور، کنگره، کودتا، کوپن، کوپه، کوسن، گاراژ، گارد، گاز، گارسون، گریس، گیشه، گیومه، لاستیک، لامپ، لیسانس، لیست، لیموناد، مات، مارش، ماساژ، ماسک، مبل، مغازه، موکت، مامان، ماتیک، ماشین، مانتو، مایو، مبل، متر، مدال، مرسی، موزائیک، موزه، مین، مینیاتور، نفت، نمره، واریس، وازلین، وافور، واگن، ویترین، ویرگول، هاشور، هال، هالتر، هورا و بسیاری از واژههای دیگر.
▪ آیا میدانستید که بسیاری از واژههای عربی در زبان فارسی در واقع عربی نیستند و اعراب آنها را به معنایی که خود میدانند در نمییابند؟ این واژهها را ساختگی (جعلی) مینامند و بیشترشان ساختهٔ ترکان عثمانی است. از آن زمرهاند: ابتدایی (عرب میگوید: بدائی)، انقلاب (عرب میگوید: ثوره)، تجاوز (اعتداء)، تولید (انتاج)، تمدن (مدنیه)، جامعه (مجتمع)، جمعیت (سکان)، خجالت (حیا)، دخالت (مداخله)، مثبت (وضعی)، مسری (ساری)، مصرف (استهلاک)، مذاکره (مفاوضه)، ملت (شَعَب)، ملی (قومی)، ملیت (الجنسیه) و بسیاری از واژههای دیگر.
بسیاری از واژههای عربی در زبان فارسی را نیز اعراب در زبان خود به معنی دیگری میفهمند، از آن زمرهاند: رقیب (عرب میفهمد: نگهبان)، شمایل (عرب میفهمد: طبعها)، غرور (فریفتن)، لحیم (پرگوشت)، نفر (مردم)، وجه (چهره) و بسیاری از واژههای دیگر.
آیا میدانستید که ما بسیاری از واژههای فارسیمان را به عربی و یا به فرنگی واگویی (تلفظ) میکنیم؟ این واژههای فارسی را یا اعراب از ما گرفته و عربی (معرب) کردهاند و دوباره به ما پس دادهاند و یا از زبانهای فرنگی، که این واژها را به طریقی از خود ما گرفتهاند، دوباره به ما دادهاند و از آن زمرهاند:
ـ از عربی: فارسی (که پارسی بوده است)، خندق (که کندک بوده است)، دهقان (دهگان)، سُماق (سماک)، صندل (چندل)، فیل (پیل)، شطرنج (شتررنگ)، غربال (گربال)، یاقوت (یاکند)، طاس (تاس)، طراز (تراز)، نارنجی (نارنگی)، سفید (سپید)، قلعه (کلات)، خنجر (خون گر)، صلیب (چلیپا) و بسیاری از واژههای دیگر.
ـ از روسی: استکان: این واژه در اصل همان «دوستگانی» فارسی است که در فارسی قدیم به معنای جام شراب بزرگ و یا نوشیدن شراب از یک جام به افتخار دوست بوده است که از سدهٔ ١۶ میلادی از راه زبان ترکی وارد زبان روسی شده و به شکل استکان درآمده است و اکنون در واژهنامههای فارسی آن را وامواژهای روسی میدانند. سارافون: این واژه در اصل «سراپا» ی فارسی بوده است که از راه زبان ترکی وارد زبان روسی شده و واگویی آن عوض شده است. اکنون سارافون به نوعی جامهٔ ملی زنانهٔ روسی گفته میشود که بلند و بدون آستین است. پیژامه: همان « پایجامه» فارسی است که اکنون در زبانهای انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و روسی pyjama نوشته شده و به کار میرود و آنها مدعی وام دادن آن به ما هستند.
واژههای فراوانی در زبانهای عربی، ترکی، روسی، انگلیسی، فرانسوی و آلمانی نیز فارسی است و بسیاری از فارسی زبانان آن را نمیدانند. از آن جملهاند:
ـ کیوسک که از کوشک فارسی به معنی ساختمان بلند گرفته شده است و در تقریباً همهٔ زبانهای اروپایی هست.
ـ شغال که در روسی shakal، در فرانسوی chakal، در انگلیسی jackal و در آلمانیSchakal نوشته میشود.
ـ کاروان که در روسی karavan، در فرانسوی caravane، در انگلیسی caravan و در آلمانی Karawane نوشته میشود.
ـ کاروانسرا که در روسی karvansarai، در فرانسوی caravanserail، در انگلیسی caravanserai و در آلمانیkarawanserei نوشته میشود.
ـ پردیس به معنی بهشت که در فرانسوی paradis، در انگلیسی paradise و در آلمانی Paradies نوشته میشود.
ـ مشک که در فرانسوی musc، در انگلیسی musk و در آلمانی Moschus نوشته میشود.
ـ شربت که در فرانسوی sorbet، در انگلیسی sherbet و در آلمانی Sorbet نوشته میشود.
ـ بخشش که در انگلیسی baksheesh و در آلمانی Bakschisch نوشته میشود و در این زبانها معنی رشوه هم میدهد.
ـ لشکر که در فرانسوی و انگلیسی lascar نوشته میشود و در این زبانها به معنی ملوان هندی نیز هست.
ـ خاکی به معنی رنگ خاکی که در زبانهای انگلیسی و آلمانی khaki نوشته میشود.
ـ کیمیا به معنی علم شیمی که در فرانسوی، در انگلیسی و در آلمانی نوشته میشود.
ـ ستاره که در فرانسوی astre در انگلیسی star و در آلمانی Stern نوشته میشود. Esther نیز که نام زن در این کشورهاست به همان معنی ستاره است.
برخی دیگر از نامهای زنان در این کشورها نیز فارسی است، مانند:
ـ Roxane که از واژهٔ فارسی رخشان به معنی درخشنده است و در فارسی نیز به همین معنی برای نام زنان روشنک وجود دارد.
ـ Jasmine که از واژهٔ فارسی یاسمن و نام گلی است.
ـ Lila که از واژهٔ فارسی لِیلاک به معنی یاس بنفش رنگ است.
ـ Ava که از واژهٔ فارسی آوا به معنی صدا یا آب است. مانند آوا گاردنر.
ـ واژههای فارسی موجود در زبانهای عربی، ترکی و روسی را به دلیل فراوانی جداگانه خواهیم آورد.
▪ آیا میدانستید که این عادت امروز ایرانیان که در جملات نهیکنندهٔ خود «ن» نفی را به جای «م» نهی به کار میبرند از دیدگاه دستور زبان فارسی نادرست است؟
امروز ایرانیان هنگامی که میخواهند کسی را از کاری نهی کنند، به جای آن که مثلا بگویند: مکن! یا مگو! (یعنی به جای کاربرد م نهی) به نادرستی میگویند: نکن! یا نگو! (یعنی ن نفی را به جای م نهی به کار میبرند).
در فارسی، درست آن است که برای نهی کردن از چیزی، از م نهی استفاده شود، یعنی مثلاً باید گفت: مترس!، میازار!، مده!، مبادا! (نه نترس!، نیازار!، نده!، نبادا!) و تنها برای نفی کردن (یعنی منفی کردن فعلی) ن نفی به کار رود، مانند: من گفتهٔ او را باور نمیکنم، چند روزی است که رامین را ندیدهام. او در این باره چیزی نگفت.
▪ آیا میدانستید که اصل و نسب برخی از واژهها و عبارات مصطلح در زبان فارسی در واژهها عبارتی از یک زبان بیگانه قرار دارد و شکل دگرگون شدهٔ آن وارد زبان عامهٔ ما شده است؟ به نمونههای زیر توجه کنید:
ـ هشلهف: مردم برای بیان این نظر که واگفت (تلفظ) برخی از واژهها یا عبارات از یک زبان بیگانه تا چه اندازه میتواند نازیبا و نچسب باشد، جملهٔ انگلیسی I shall have (به معنی من خواهم داشت) را به مسخره هشلهف خواندهاند تا بگویند ببینید واگویی این عبارت چقدر نامطبوع است! و اکنون دیگر این واژهٔ مسخره آمیز را برای هر واژهٔ عبارت نچسب و نامفهوم دیگر نیز (چه فارسی و چه بیگانه) به کار میبرند.
ـ چُسان فُسان: از واژهٔ روسی Cossani Fossani به معنی آرایش شده و شیک پوشیده گرفته شده است.
ـ زِ پرتی: واژهٔ روسی Zeperti به معنی زتدانی است و استفاده از آن یادگار زمان قزاقهای روسی در ایران است در آن دوران هرگاه سربازی به زندان میافتاد دیگران میگفتند یارو زپرتی شد و این واژه کم کم این معنی را به خود گرفت که کار و بار کسی خراب شده و اوضاعش دیگر به هم ریخته است.
ـ شِر و وِر: از واژهٔ فرانسوی Charivari به معنی همهمه، هیاهو و سرو صدا گرفته شده است.
ـ فاستونی: پارچه ای است که نخستین بار در شهر باستون Boston در امریکا بافته شده است و بوستونی میگفتهاند.
ـ اسکناس: از واژهٔ روسی Assignatsia که خود از واژهٔ فرانسوی Assignat به معنی برگهٔ دارای ضمانت گرفته شده است.
ـ فکسنی: از واژهٔ روسی Fkussni به معنی بامزه گرفته شده است و به کنایه و واژگونه به معنی بیخود و مزخرف به کار برده شده است.
ـ لگوری (دگوری هم میگویند): یادگار سربازخانههای ایران در دوران تصدی سوئدیها است که به زبان آلمانی به فاحشهٔ کمبها یا فاحشهٔ نظامی میگفتند: Lagerhure.
ـ نخاله: یادگار سربازخانههای قزاقهای روسی در ایران است که به زبان روسی به آدم بی ادب و گستاخ میگفتند Nakhal و مردم از آن برای اشاره به چیز اسقاط و به درد نخور هم استفاده کردهاند.
۱۳۸۹ فروردین ۹, دوشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
Unfortunately most of above is based on wrong facts and they can not be accepted.How some thing could have a Persian name even they were invented by foreigners !!!It shows totalitarianism from Language prospect of view .
پاسخحذفدوست عزیز، این مطلب بخش کوچکی از یک محموعه بزرگ با عنوان "آیا می دانستید که...؟" در تارنمای آقای آریا ادیب است. نشانی این تارنما چنین است: aryaadib.blogfa.com
پاسخحذففکر نمیکنی زیادی با سوادی؟لطفا با اینگونه مقالات بی معنی و بی اساس،که نشان از بی سوادی و بی اطلاعی شماست،عقده هایت را که ناشی از خوی نژاد پرستیست خالی نکن.کلماتی که ادعا داری عربی نیستند ،همگی عربی هستن،مشکل اصلی بی سوادی توست.مثلا کلمه انقلاب از قلب یا مقلمب آمده که به معنای دگرگونی و دارونگی ئاست.و بقیه نیز به همین صورت.
پاسخحذفyou claim that "khaviar" is not a persian word,
پاسخحذفtake a look at this :
http://en.wikipedia.org/wiki/Caviar
scroll down to 'etymology' to see the origin of this word.
+ also check it in "farhang e dehkhoda".
__________
another example:
you say that "NAFT" is not a persian word????
and you claim it is FRENCH!!!!!
for your information the word "naft" has been used in persian literature and poems, long before French language was spoken
دوستان این مطلب یک ایمیل بوده که دوستی برای من فرستاده بود
پاسخحذفاین نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذفآوا جان من از منبع خبر اطلاعی ندارم واین فقط یک ایمیل دریافتی بوده !
پاسخحذفاینهم عاقبت مزخرف فرستادن به بالاترین! همه ازت شاکین. من دیگه چیزی نمیگم
پاسخحذفمنظورت از همه همین چند نفرند
پاسخحذفاگر دوستان نظری دارند زیر لینک فرستاده شده در بالاترین بنویسند تا جواب بگیرند .
پاسخحذفدر ضمن لطفا کمتر توهین کنید
دوستان فکر نمی کنید که به جای دادن پاسخ های احساساتی و غیرعلمی، لازم است که با آنچه که در پژوهش های علمی می خوانید یا می شنوید. برخوردی علمی کنید؟ متاسفانه تقریبا همه پاسخ هایی که دوستان خواننده تا اینجا به پرسش های نویسنده " آیا می دانستید که...؟ " داده اند علمی نیستند و دلیل زبان شناختی بر رد این پژوهش علمی به شمار نمی آیند.
پاسخحذفآقای آیدین،
پاسخحذفمن مشکل اصلی را نحوهی اطلاع رسانی میدانم. حالا کس یا کسانی بنا به ذوق یا انگیزهی خود ای-میلی را طراحی کرده و برای شما فرستاده اند؛ چه اشکالی داشت که این را در صدر مطلب خود مینوشتید؟ (متأسفانه گاهی فراموش میکنیم چیزی به نام مسؤولیت هم وجود دارد! آن فرستندهی ای-میل به شما هم – ولو آدم اهل بخیهیی باشد- برای ادعاهای خود "باید" مرجع معتبری ارائه کند.)
امضا: از قضا، یک زبان پژوه!
متاسفانه میدونستیم همرو:))
پاسخحذفبر چه اساسی ادعا می کنید که ریشه این لغات فارسی هست ، چه مدرکی دارید که مرحوم دهخدا نداشته ولی شما داشتید و ادعا می کنید که منشا مثلا سالاد فارسی هست
پاسخحذفدوستان عزیز، من پیشنهاد می کنم که به جای طرح پرسش های گوناگون یا دادن پند و اندرزهای اخلاقی به یکدیگر، به منبع اصلی موضوع "آیا می دانستید که ...؟" یعنی نوشته پژوهشی و علمی استاد آریا ادیب در تارتمای ایشان مراجعه کنید و پاسخ این پرسش ها و بسیاری از پرسش های دیگر را در آنجا دریافت کنید. نشانی این تارنما چنین است aryaadib.blogfa.com
پاسخحذفسنگ شکسته
پاسخحذفدوست عزیز کسی ادعا نکرد !
negar عزیز در بخش نطرات در بالاترین نوشتم که این یک ایمیل وارده بوده
جناب آقای آیدین، من در سایت بالاترین دیدم که همه خوانندگان در به در به دنبال منبع و پژوهشگراصلی مطلب علمی "آیا می دانستید که ...؟" هستند، ولی با وجود آن که من دست کم دو بار نام نویسنده و پژوهشگر این مطلب و نشانی تارنمای او را در سایت شما برای شما ذکر کرده ام، در اینباره هیچ اشاره ای از شما در سایت بالاترین نمی بینم. شرط عدالت و انصاف این است که شما این کار را در سایت بالاترین بکنید تا هم صداقت شما به اثبات برسد و هم حق پژوهشگر محترم محفوظ مانده باشد. با احترام، بابک
پاسخحذفنشانی تارنمای ادبی آقای آریا ادیب این است
aryaadib.blogfa.com
چشم بابک جان , اگه شما به صفحه شخصی من در بالاترین رجوع کنید خواهید دید که انرزی روزانه من تمام شد به محض بازگشت انرزی حتما این کار را خواهم کرد , ممنون از لطف شما .
پاسخحذفبابک جان در بالاترین در قسمت نظرها موضوع رو ذکر کردم تا بقیه دوستان هم بتوانند از منبع این موضوع آگاهی بیشتری پیدا کنند .باز هم سپاس گذارم از لطف شما
پاسخحذفMan kalamehaye Arabi khub balad nistam va natunestam ke bishtar e sho bekhunam.
پاسخحذفMidunin ke "Boshgab, qasoq, chagal, qablame, livan va tava hamashun Torki hastand?
Pas koja raft tarikhe 2500 salatun!?!
Ozr mikham, manzuram az kalame Alefba bud.
پاسخحذفMidunin ke Kalameha ye "divar va panjare" Torki hastan?
Akhe shoma fars ha migin ke divar haye persasolis ra 2500 sale pish boland kardim! Akhe age Architect/memar esh budin chera baraye "divar va panjare kalame nadarin!?!
Midunin nomrehaye farsi(shoma ha)- yek, do, se, chahar, panj ... be zabane Hendustani talafoz mikonin o be arabi minevisin!?!
پاسخحذفAkhe 2500 sal tarikhetun koja raft?!
Aya midanid ke fars haye asil cheshmaneshan "keshide/badami" hast? Ya berin be persapolis ya az internet zoom konin ruye cheshmashun!
پاسخحذفMidanin ke khate "mikhi"(cuni) be zabane Torkman ha hast? Lotfan tarjomeye haqiqiye khate mikhi ra dar htpp//:unesco.org ra bekhanid! Dar anja be lebas hayeshan ham eshare kardand.
Pas in 2500 sal TARIKHETUN koja raft!?!